بهینه سازی مصرف انرژی در ساختمان
بیشترین میزان مصرف از کل مصرف انرژی کشور در بخش ساختمان متمرکز شده است و این سوال مطرح می شود که با وجود بیش از ١٠ سال تلاش، خرج بودجه های کلان و درک واقعیتها و اولویتهای فراموش شده، چرا در بهینه سازی مصرف انرژی در بخش ساختمان کمترین موفقیت را داشته ایم؟
بیش از ١٠ سال از تاسیس سازمانها و شرکتهای مرتبط با بهینه سازی مصرف انرژی در کشور شامل سابا، سانا، شرکت بهینه سازی مصرف سوخت و بیش از ١٠ سال نیز از تدوین مبحث ١٩ مقررات ملی ساختمان که بر بهینه سازی انرژی در ساختمان تاکید دارد، می گذرد. بیش از ١٠ سال است که برچسب انرژی برای بیشتر محصولات انرژی بر تدوین و الزامی شده و همچنان در مورد برخی از محصولات با وجود الزامی بودن اجرای استاندارد برچسب انرژی و الصاق آن روی محصول، این الزام قانونی رعایت نمی شود و برخی از شرکتها از این الزام قانونی سرباز می زنند.
بیش از یک دهه است که در رسانه ها از اهمیت صرفه جویی انرژی می شنویم، تقریبا همگان تبلیغات گسترده وزارت نیرو و شرکت ملی گاز ایران را در رسانه های مختلف دیده یا شنیده ایم و با پیامها و توصیه های رسانه ای بهینه سازی مصرف انرژی آشناییم. از سوی دیگر چند سالی از طرح و تدوین استاندارد برچسب انرژی ساختمان می گذرد و هنوز زمان اجرای آن مشخص نیست. سال ٨٨ به عنوان سال اصلاح الگوی مصرف نامگذاری شد، فاز اول هدفمندی یارانه ها از اواخر آذر ٨٩ با چند برابر شدن بهای حامل های انرژی و مرحله دوم آن از اردیبهشت سال جاری عملیاتی شد و بسیاری رویدادهای دیگر. سوال اینجاست: با این حال، چرا شاخصهای مصرف انرژی بهبود نمی یابد وخیلی آب از آب تکان نمی خورد؟
به نظر می رسد هنوز در عمل و نه گفتار، اراده جدی برای بهینه سازی مصرف انرژی وجود ندارد و فقط حرف آن را می زنیم و هنوز عمق بحران انرژی را باور نکرده ایم. به عنوان مثال، در همه گروه های کالاها و محصولات انرژی بر (لوازم برقی، لوازم گازسوز، خودرو و ...)، شاهد تولید محصولات پرمصرف و با رده پایین برچسب انرژی و یا فاقد برچسب انرژی با وجود الزامی بودن آن هستیم. بیشترین میزان مصرف از کل مصرف انرژی کشور در بخش ساختمان متمرکز شده است و این سوال مطرح می شود که با وجود تلاش بیش از ١٠ ساله و خرج بودجه های عظیم و درک واقعیتها و اولویتهای فراموش شده، چرا در بهینه سازی مصرف انرژی در بخش ساختمان کمترین موفقیت را داشته ایم؟
با توجه به فاصله حداقل پنج برابری شاخص مصرف انرژی در هر متر مربع ساختمان در ایران با اروپا و وجود فرصت و پتانسیل صرفه جویی ٨٠ درصدی مصرف انرژی در این بخش، چرا به این مهم بصورت جدی و همه جانبه پرداخته نمی شود؟
استراتژی ها یا راهبردهای اصلی رسیدن به این میزان صرفه جویی چیست؟
چرا با وجود بیش از ١٠ سال سابقه اجرا، مبحث ١٩ مقررات ملی ساختمان که ناظر بر بهینه سازی مصرف انرژی در ساخت و ساز جدید است به درستی و کامل اجرا نمی شود و مبحث ١٩ در عمل، محدود به اجرای پنجره دوجداره شده است؟
آیا اجرای ناقص و جزئیی مبحث ١٩، ریشه در برداشت سطحی از آن دارد؟ به عبارت دیگر، آیا نسبت به اصل محوری مبحث ١٩ جهل و ناآگاهی وجود دارد؟ چطور واقف نبوده و نیستیم که اولویت در صرفه جویی انرژی در ساختمان "عایق ساختمان" است؟
وقتی بر اساس یافته های علمی منتشر شده، به دلیل عایق نبودن پوسته خارجی ساختمان، بطور میانگین و تقریبی، حدود ٣٥ درصد اتلاف انرژی از دیوارهای جانبی، ٢٥ درصد از سقف و ١٠ درصد از کف ساختمانهاست و ٢٠ تا ٢٥ درصد اتلاف انرژی از پنجره ها و دربها رخ می دهد، چگونه اولویت عایق ساختمان فراموش شده است و چرا عایق ساختمان که نقش بیشتر و چند برابری در صرفه جویی انرژی دارد، مغفول مانده است؟
آیا نمی توان تجربه موفق در الزامی شدن تدریجی اجرای پنجره دوجداره "یو پی وی سی" در ساختمان ها را در عایق ساختمانها نیز تکرار کرد؟
چرا ساختمانی نمی سازیم که کم مصرف، عایق و دوستدار انرژی و محیط زیست باشد؟ چرا ساختمانی می سازیم که باید سالهای بعد برای بهینه سازی انرژی در آن هزینه کنیم، آن هم با اثربخشی و کارایی کم؟ یا ناآگاهانه، مردم را به روشهای غیرایمن (مانند درز بندی کامل) برای کاهش مصرف تشویق کرده یاسوق دهیم؟ یا از مردم بخواهیم هر طور شده مصرف شان را کم کنند وگرنه جریمه می شوند در حالیکه آنها نقش زیادی در مصرف بالای انرژی ساختمان ندارند. واضح است که مشکل اصلی در کیفیت ساختمان و سپس کیفیت و راندمان سیستم های انرژی بر گرمایشی و سرمایشی است.
قابل توجه است که با وجود اولویت عایق در صرفه جویی انرژی در ساختمان، با رعایت استانداردهای ایمنی و سلامت ساکنان ساختمانها از طریق پیش بینی دریچه استاندارد تامین هوای تازه و تعویض هوا، نصب پنجره دوجداره صحیح، منطقی و در کاهش مصرف انرژی موثر است. حتی با اجرای عایق ساختمان، پنجره دوجداره "یو پی وی سی" استاندارد نیز نباید فراموش شود و اهمیت و جایگاه آن محفوظ است.
ساختمانهای ما دوستدار انرژی و محیط زیست نیستند. ساختمانهای ما بگونه ای ساخته شده اند که سرما و گرمایی که با هزینه های گزاف تامین می شود را حفظ نمی کنند و بواسطه عایق نبودن پوسته خارجی (دیوارها، سقف و کف) و عایق نبودن تاسیسات سرمایشی و گرمایشی ساختمان، سرما و گرما را به سرعت از دست می دهند و درنتیجه وسایل حرارتی یا سرمایشی باید بیشتر و بیشتر و چند برابر استاندارد کار کنند و انرژی مصرف کنند تا محل سکونت را سرد یا گرم کنند.
به مضمون بیانات دو نفر از مسئـولان ارشد مرتبط با صنعت ساختمان و بخش انرژی کشور استناد می کنم. به گفته ترکان، رئـیس شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی ساختمان در همایش گرامیداشت روز مهندس سال ٩٢، "ما ساختمان بی کیفیت می سازیم بعد از مردم می خواهیم در مصرف انرژی صرفه جویی کنند در حالیکه اشکال کار جای دیگر است"؛ یا به قول زنگنه، وزیر نفت در همین همایش، "وقتی ساختمانی بسازیم که عایق نیست، حال اگر بیایم بهترین وسلیه انرژی بر سرمایشی یا گرمایشی با بالاترین راندمان و رده برچسب انرژی هم استفاده کنیم، بی فایده است." تاکید می شود که اولویت فراموش شده در بهینه سازی و کاهش مصرف انرژی در بخش ساختمان، عایق بندی مناسب و استانداردپوسته خارجی و تاسیسات است.
بدیهی است پس از عایق حرارتی ساختمان، توجه به راندمان وسایل انرژی بر و استفاده از محصولات، سیستمها و فناوری های جدید کم مصرف، بسیار تعیین کننده است. چرا بعد از ١٠ سال از الزامی و اجرایی شدن استاندارد برچسب انرژی بخاری، هنوز عمده بخاریهای تولیدی کشور، دارای رده های F یا G وحتی فاقد برچسب انرژی هستند و نظارت و برخوردی هم نمی شود؟ چرا پس از ١٠ سال، هنوز آبگرمکن مخزنی تولید می شود که با اجرایی شدن استاندارد برچسب انرژی که چند نوبت اجرای آن به تاخیر افتاده و به تولیدکنندگان مهلت داده شده است، بالای ٩٠ درصد آنها مردود می شود. اجازه دادن به تولید و فروش کالا و محصول با راندمان پایین و پرمصرف یعنی گرفتار شدن مصرف کننده در سالهای استفاده از آن وسیله که باید تاوان آن را بپردازد. مسئول این وضعیت کیست؟
آیا علت عدم اجرای عایق مناسب و استاندارد در ساخت و ساز جدید، هزینه سنگین آن بوده است؟ خیر.
بررسی ها نشان می دهد حداکثر هزینه ای که به هزینه ساخت اضافه می شود ٥ درصد هزینه سرانه هر متر مربع است. حتی یکی از شرکتهای فعال در صنعت عایق ساختمان ادعا می کند، هزینه اضافه نزدیک به صفراست و حتی هزینه ساخت می تواند کمتر شود. صرفنظر از اینکه این هزینه از محل کاهش مصرف انرژی برگشت داده خواهد شد، آیا این رقم هزینه اضافه نسبت به هزینه هر متر مربع حدود ٣٠٠ هزار تومان در مسکن مهر یا ٥٠٠ تا ٧٠٠ هزار تومان متوسط هزینه ساخت و قیمت فروش هر متر مربع از یک تا پنج میلیون تومان (نرم اکثریت ساخت و ساز مناطق شهری کشور) سنگین است؟
اگر ساختمانی با عایق مناسب ساخته شود، آیا فروشنده نمی تواند هر متر مربع را بصورت کاملا قانونی و حتی با حمایت و هدایت دستگاههای ناظر و مرتبط، بواسطه مزیت عایق و کم مصرف بودن آن با قیمت به مراتب بالاتر (بیشتر از چند برابر هزینه اضافه بابت عایق بندی ساختمان نسبت به ساختمان فاقد عایق مثلا متری ١٠٠ هزار تومان بالاتر) بفروشد؟ با اجرایی شدن شناسنامه فنی ساختمان و برچسب انرژی ساختمان، توجه به این مزیت ساختمان ها در زمان خرید یا فروش ساختمان بیشتر خواهد شد.
به راستی چرا در ١٠ سال گذشته، اراده جدی، الزام قانونی و نظارت جدی برای عایق بندی پوسته خارجی ساختمان و عایق بندی تاسیسات ساختمان ها، مشابه الزام پنجره های دوجداره وجود نداشت و هنوز هم وجود ندارد؟ پروژه بزرگ مسکن مهر، بدون پنجره دوجداره ساخته نشده و نمی شود اما از عایق خبری نیست. به نظر می رسد بیشتر از هر چیز، غفلت و ناآگاهی دست اندرکاران صنعت ساختمان نقش دارد.
با یک محاسبه ساده، اهمیت موضوع را در مقیاس ملی بررسی می کنیم. اگر عایق بندی ساختمان ها از ١٠ سال گذشته اجرایی شده بود، هم اکنون قریب به یک سوم واحدهای مسکونی کشور (حدود ٧ تا ٨ میلیون از ٢٢ میلیون واحد موجود) که در این دهه ساخته شده اند عایق بودند و در نتیجه آن، متوسط مصرف انرژی برای تامین سرمایش و گرمایش این ساختمان ها کمتر از نصف وضع موجود بود. اثر این اقدام در مقیاس ملی، صرفه جویی سالیانه بیش از هفت میلیارد متر مکعب گاز طبیعی (در پیک مصرف گاز در روزهای سرد زمستان، روزانه بیش از ٨٠ میلیون متر مکعب) و صرفه جویی سالانه حدود ٢ میلیون مگاوات ساعت برق و درنتیجه کاهش مصرف سوخت مورد نیاز برای تولید برق و ... جمعا به ارزش بیش از سه هزار میلیارد دلار بود که متاسفانه این فرصت را به دلیل عدم اجرای عایق در ساختمان ها در ١٠ سال گذشته از دست داده ایم. هر سال تاخیر در اجرای این مهم که اصل و اساس مبحث ١٩ مقررات ملی ساختمان است، یعنی هزینه فرصت و هدر دادن و اتلاف انرژی به ارزش حداقل ٣٠٠ میلیون دلار در سال!